ورود / عضویت شروع کن

اضطراب، دلشوره تا زخم معده

خانه / وبلاگ / اضطراب، دلشوره تا زخم معده

ما انسان‌ها یکپارچه‌ایم؛ ذهن و بدن‌مان دو بخش جدا از هم نیستند. هر آنچه در روان ما رخ می‌دهد، دیر یا زود راهی برای نشان دادن خود در جسم پیدا می‌کند. اضطراب یکی از همان حالت‌هایی است که اگر به آن توجه نکنیم، آرام‌آرام به بدن نفوذ می‌کند؛ جایی که شاید انتظارش را نداریم: معده.

در این مقاله، قرار است ببینیم اضطراب چگونه از یک دلشوره ساده شروع می‌شود و قدم‌به‌قدم بدن را درگیر می‌کند؛ تا جایی که می‌تواند باعث دردها و حتی زخم‌های جسمی شود.

اضطراب فقط نگرانی‌های لحظه‌ای نیست. در روانکاوی، اضطراب نشانه‌ای از تعارض‌های درونی است. بخش‌هایی از وجود ما که با هم در کشمکش‌اند. خواسته‌هایی که سرکوب شده‌اند، ترس‌هایی که جرأت بیان ندارند، یا احساساتی که نمی‌دانیم چطور باید با آن‌ها روبه‌رو شویم.

مثلاً فردی را تصور کنید که همیشه باید قوی و موفق به نظر برسد، اما در اعماق وجودش احساس ضعف و خستگی دارد. این تعارض، اگر آگاهانه دیده نشود، اضطراب ایجاد می‌کند. اضطراب مثل پیامی است که روان به ما می‌دهد: «چیزی در درونت حل‌نشده باقی مانده است.»

وقتی اضطراب درونی ما جایی برای بیان پیدا نکند، بدن مجبور می‌شود وارد عمل شود و فشارهای روانی را به شکل نشانه‌های جسمی بروز دهد. این همان چیزی است که روان‌تنی یا «سایکوسوماتیک» نام دارد.

تصور کنید ذهنتان پر از ترس‌ها و نگرانی‌های حل‌نشده است. اگر نتوانید آن‌ها را بفهمید یا درباره‌شان صحبت کنید، بدن شروع می‌کند به نشان دادن این فشارها به زبان خودش؛ مثلاً با درد معده، دل‌پیچه یا حتی زخم معده.

اضطراب، دلشوره تا زخم معده - چرا معده؟ - کلینیک روانشناسی ستیا

معده یکی از حساس‌ترین اعضای بدن نسبت به اضطراب است. وقتی مضطرب می‌شویم، بدن به حالت آماده‌باش درمی‌آید. یکی از کارهایی که در این حالت اتفاق می‌افتد، افزایش ترشح اسید معده است. ترشحات بیشتر اسید و تغییرات در حرکات عضلات معده باعث می‌شوند که احساس سوزش، دل‌درد، تهوع یا حتی زخم معده پیدا کنیم.

اما چرا معده؟ چون این عضو مستقیماً به سیستم عصبی و احساسی ما وصل است. به همین دلیل وقتی نگرانیم یا دلشوره داریم، می‌گوییم: «دلم آشوبه» یا «دلشوره دارم». این فقط یک استعاره نیست؛ واقعاً بدن دارد اضطراب روان را به زبان خودش ترجمه می‌کند.

وقتی ما مدام دلشوره داریم یا زیر فشار اضطراب زندگی می‌کنیم، بدن هم همراه ما وارد حالت آماده‌باش می‌شود. انگار که هر لحظه منتظر یک خطر است. این حالت آماده‌باش باعث می‌شود ترشح هورمون‌های استرس در بدن بیشتر شود. در کوتاه‌مدت، شاید مشکلی پیش نیاید، اما وقتی این اضطراب طولانی شود، بدن خسته می‌شود. سیستم گوارش یکی از اولین جاهایی است که آسیب می‌بیند. اسید معده بیشتر ترشح می‌شود، دیواره معده حساس‌تر می‌شود و کم‌کم دردها و زخم‌ها شروع می‌شوند.

بدن زبان مخصوص به خودش را دارد. وقتی ما به احساسات‌مان گوش ندهیم، بدن مجبور می‌شود با درد، پیام را برساند.

اضطراب، دلشوره تا زخم معده -بدن چطور درگیر این تعارضات می‌شود؟ - کلینیک روانشناسی ستیا

یکی از دلایلی که باعث می‌شود اضطراب‌های پنهان تبدیل به مشکلات جسمی شوند، مکانیسم‌های دفاعی روان هستند. این‌ها روش‌هایی‌اند که ذهن ما برای کنار آمدن با تعارض‌های درونی استفاده می‌کند. مثلاً ممکن است فردی اضطرابش را سرکوب کند یا آن را به خشم تبدیل کند و سر دیگران فریاد بزند. شاید هم خودش را دائم مشغول کار کند تا حواسش پرت شود.

اما این فرارها فقط اضطراب را به زیرزمین روان می‌فرستند. و درست همان جا، بدن شروع می‌کند به واکنش نشان دادن. انگار روان به بدن می‌گوید: «تو بگو، چون من نمی‌توانم.»

مثال اول: زهرا، مدیر جوان و پرانرژی یک شرکت است. همه او را فردی قوی و موفق می‌شناسند. اما چند ماهی است که شب‌ها از درد معده بیدار می‌شود و گاهی حتی غذایش را نمی‌تواند تحمل کند. پزشکان بارها گفته‌اند معده‌اش سالم است، اما درد همچنان هست. در تراپی مشخص می‌شود که زهرا زیر فشار دائمی برای اثبات خودش به خانواده و جامعه است و اضطرابش را سال‌ها سرکوب کرده است. این اضطراب خاموش در بدنش به شکل درد معده خود را نشان می‌دهد.

مثال دوم: امیر همیشه فکر می‌کرد نگرانی‌هایش طبیعی است و نباید به آن‌ها توجه کند. او ساعت‌ها در محل کارش مشغول است و وقتی به خانه می‌آید، دلشوره‌هایش شروع می‌شود. احساس سنگینی در معده دارد که با دارو هم رفع نمی‌شود. در تراپی، او متوجه می‌شود که این دلشوره‌ها نشانه‌ی ترس‌های عمیق و سرکوب‌شده‌ای است که در دوران کودکی به او آموخته شده هرگز نباید آسیب‌پذیر باشد.

مثال سوم: مریم، مادر دو فرزند، با زخم معده مزمن دست‌وپنجه نرم می‌کند. داروهایش را منظم مصرف می‌کند اما بهبودی چندانی نمی‌بیند. در جلسات روانکاوی، به تدریج می‌فهمد اضطرابش از فشارهای زندگی روزمره و احساس مسئولیت سنگین برای همه چیز است که جایی برای خودِ واقعی‌اش باقی نگذاشته. بدنش به نوعی داد می‌زند که این فشارها را تحمل نمی‌کند.

اضطراب، زخم معده -مثال‌های بالینی - کلینیک روانشناسی ستیا

اگر اضطراب به شکل مزمن ادامه پیدا کند و درمان نشود، بدن وارد یک چرخه فرساینده می‌شود:

  • افزایش مداوم اسید معده → آسیب به دیواره معده → ایجاد زخم
  • کاهش توان سیستم ایمنی → بدن در برابر بیماری‌ها ضعیف‌تر می‌شود
  • اختلال در خواب → خستگی مزمن → ضعف کلی بدن

کم‌کم دیگر فقط بحث معده نیست. فرد ممکن است احساس ضعف کلی داشته باشد، تمرکز برایش سخت‌تر شود و حتی خلق و خو تغییر کند. همه این‌ها نتیجه روانی است که فرصت شنیده شدن نداشته.

اضطراب مزمن و فرسودگی بدن - کلینیک مشاوره و روانشناسی ستیا

درمان زخم معده فقط با دارو کامل نمی‌شود. داروها شاید علائم را آرام کنند، اما ریشه مشکل همچنان در روان باقی می‌ماند. روانکاوی کمک می‌کند تا فرد کم‌کم به تعارض‌های پنهان خودش نزدیک شود؛ آن ترس‌ها، خواسته‌های سرکوب‌شده یا احساساتی که سال‌ها مجال بیان نداشته‌اند، در فضای تراپی آشکار می‌شوند.

وقتی روان شنیده شود، بدن دیگر مجبور نیست فریاد بزند.

شناخت اضطراب پنهان آسان نیست، اما علائمی وجود دارد که می‌توان به آن‌ها توجه کرد:

  • دردهای مکرر بدون علت پزشکی مشخص
  • دلشوره‌های همیشگی و بی‌دلیل
  • حساسیت بیش از حد به مسائل کوچک
  • خستگی مداوم حتی پس از استراحت
  • مشکلات خواب یا کابوس‌های تکرارشونده

این نشانه‌ها را نباید ساده گرفت. پشت هرکدام ممکن است یک احساس قدیمی و فراموش‌شده باشد.

گاهی فکر می‌کنیم خودمان می‌توانیم اضطرابمان را مدیریت کنیم یا با خودمان می‌گوییم: «این چیزها طبیعی است.» اما بسیاری از اضطراب‌های ما ریشه در جاهایی دارند که خودمان هم به آن‌ها دسترسی نداریم. درمانگر درست، کسی است که همراه ما می‌آید تا این بخش‌های تاریک و گم‌شده را پیدا کنیم. تراپی فقط حرف زدن نیست؛ فرصتی است برای شنیدن خود.

وقتی اضطراب تبدیل به درد جسمی می‌شود، یعنی روان دارد فریاد می‌زند: «مرا ببین.»

اضطراب مزمن - چرا تراپی مهم است؟ - کلینیک روانشناسی ستیا
اضطراب مزمن – چرا تراپی مهم است؟ – کلینیک روانشناسی آنلاین ستیا

اضطراب چیزی نیست که باید تحملش کنیم. دلشوره‌ها پیام‌هایی از درون ما هستند. اگر شنیده شوند، مسیر درمان آغاز می‌شود؛ اگر نادیده گرفته شوند، بدن مجبور می‌شود آن‌ها را به زبان درد و بیماری ترجمه کند.

زخم معده فقط یک بیماری گوارشی نیست. گاهی پیام روانی است که سال‌ها سرکوب شده. شروع درمان، شنیدن این پیام‌هاست. روان ما لایق مراقبت است، و این مراقبت از دل آغاز می‌شود.