ورود / عضویت شروع کن

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

خانه / وبلاگ / درمان / اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

PTSD چیست؟

زندگی گاهی لحظاتی به ما تحمیل می‌کند که نه فقط جسم، بلکه روانمان را هم زخمی می‌کند. تصادف، از دست دادن عزیز، خشونت، تجاوز، جنگ، یا حتی قرار گرفتن در یک رابطه‌ی پرتنش و طولانی، می‌توانند تأثیراتی ماندگار بر ما بگذارند.
در بسیاری از موارد، افراد پس از مدتی به زندگی عادی برمی‌گردند، اما برای برخی، آن اتفاق هنوز زنده است؛ در ذهن، در خواب، در بدن، اینجاست که پای اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD به میان می‌آید.

PTSD یعنی روان، پس از تجربه‌ای شدیداً آسیب‌زا، در بخشی از گذشته گیر می‌افتد و نمی‌تواند به شکل سالم با حال و آینده ارتباط برقرار کند. این اختلال، برخلاف تصور عمومی، تنها مربوط به کهنه‌سربازان جنگ یا قربانیان فجایع بزرگ نیست؛ بلکه می‌تواند نتیجه‌ی تجربه‌ی شخصی و پنهانی هر نوع تهدید جدی برای جان، روان یا امنیت فرد باشد.

افراد مبتلا به PTSD اغلب نمی‌توانند خاطره‌ی رویداد را به‌عنوان یک «اتفاق گذشته» پردازش کنند. آن خاطره، با جزییات حسی یا عاطفی، مدام به زندگی حال بازمی‌گردد و عملکرد فرد را مختل می‌کند.

۱. بازگشت مکرر تجربه (Flashbacks ) و کابوس‌ها

فرد ممکن است صحنه‌هایی از حادثه را مدام در ذهن تجربه کند؛ گاهی در بیداری به شکل تصویر یا حس ناگهانی، و گاهی در خواب به‌صورت کابوس. این بازگشت‌ها، اضطراب شدید یا حس ناتوانی ایجاد می‌کنند.

۲. اجتناب

فرد سعی می‌کند از هر چیزی که یادآور حادثه است دوری کند: مکان‌ها، افراد، موضوعات گفت‌وگو، فیلم‌ها، یا حتی احساسات خاص. این اجتناب ممکن است باعث انزوا، افسردگی یا اختلال در روابط شود.

۳. تغییرات منفی در افکار و احساسات

فرد ممکن است احساس گناه، شرم، بی‌ارزشی یا بی‌اعتمادی به دنیا پیدا کند. لذت‌بردن از زندگی دشوار می‌شود و عواطف مثبتی مثل صمیمیت، عشق یا آرامش کاهش می‌یابد.

۴. برانگیختگی مداوم (Hyperarousal)

شامل واکنش‌های شدید به محرک‌های کوچک است: مثل ترس ناگهانی، بی‌خوابی، تحریک‌پذیری، یا آماده‌باش دائمی. انگار بدن هنوز در موقعیت خطر قرار دارد، حتی اگر تهدید واقعی دیگر وجود نداشته باشد.

هرکسی ممکن است در برابر یک رویداد آسیب‌زا دچار PTSD شود، اما برخی عوامل خطر احتمال ابتلا را افزایش می‌دهند:

  • تجربه‌ی قبلی آسیب روانی (مثل کودک‌آزاری یا سوگ‌های حل‌نشده)
  • نبود حمایت اجتماعی پس از حادثه
  • شدت یا تکرار رویداد آسیب‌زا
  • آسیب‌پذیری‌های شخصیتی یا سابقه‌ی بیماری‌های روانی

نکته‌ی مهم این است که واکنش هر فرد به یک تجربه‌ی سخت، منحصر‌به‌فرد است. نباید رنج خود را با دیگران مقایسه کرد یا از خود انتظار داشت “زودتر فراموش کند”.

بله. برخلاف آن‌چه ممکن است بعضی‌ها فکر کنند، PTSD قابل درمان است و افراد زیادی توانسته‌اند با کمک حرفه‌ای، زندگی نرمال و حتی غنی‌تری پس از آن تجربه کنند. درمان، فرآیندی تدریجی و نیازمند اعتماد، ثبات و همراهی است.

در ادامه به چند روش مؤثر درمانی اشاره می‌کنیم:

۱. روانکاوی:
به عنوان یکی از قدیمی‌ترین رویکردهای درمانی، تمرکز خود را بر کشف و تفسیر تعارضات ناخودآگاه، تجربه‌های سرکوب‌شده، و رابطه‌ با ابژه‌های اولیه قرار می‌دهد. در زمینه PTSD، این رویکرد می‌تواند ابزار قدرتمندی برای درک و پردازش عمیق‌تر ریشه‌های روان‌شناختی آسیب‌دیدگی باشد.

  • پردازش تجربیات سرکوب‌شده و گسسته

رویدادهای آسیب‌زا در PTSD اغلب به‌صورت گسسته و غیرکلامی ذخیره می‌شوند. روانکاوی تلاش می‌کند این خاطرات را به سطح آگاهی بیاورد و آن‌ها را در یک روایت منسجم جای دهد.

  • تکرار در انتقال (Repetition in Transference)

بسیاری از مراجعان مبتلا به PTSD، الگوهای رابطه‌ای مبتنی بر ترس یا کنترل را در روابط بین‌فردی تکرار می‌کنند. روانکاوی، به‌ویژه در قالب روابط انتقالی، به فرد اجازه می‌دهد این الگوها را دوباره تجربه و درک کند و نهایتاً دگرگون‌سازد.

  • درمان از طریق رابطه درمانی

در روانکاوی، رابطه درمانگر–مراجع یکی از عوامل درمانی اصلی است. این رابطه، فرصتی فراهم می‌کند تا مراجع احساسات بدویِ ناشی از آسیب را در فضایی امن تجربه کند، بدون قضاوت یا خطر واقعی.

۲. روانپویشی کوتاه مدت (ISTDP)

دسترسی به احساسات سرکوب‌شده‌ی ناشی از تروما

در ISTDP، درمانگر با کمک تکنیک‌هایی چون «فشار»، «شفاف‌سازی» و «چالش»، به بیمار کمک می‌کند به احساسات شدید و اغلب سرکوب‌شده‌ای مانند ترس، خشم یا اندوه دست یابد؛ احساساتی که پس از رویداد آسیب‌زا در ناخودآگاه باقی مانده‌اند و عامل اصلی علائم PTSD هستند.

حل تعارضات عمیق درونی
بسیاری از افراد مبتلا به PTSD دچار تعارضات درونی پیچیده‌ای هستند که نمی‌توانند آن‌ها را به صورت منطقی حل کنند. ISTDP با تمرکز بر این   تعارضات (مثلاً عشق و نفرت همزمان نسبت به یک چهره آسیب‌زا)، مسیر حل هیجانی را باز می‌کند.

کاهش دفاع‌های ناهشیار بیمار

افراد مبتلا به PTSD معمولاً از مکانیزم‌های دفاعی قوی استفاده می‌کنند (مانند انکار، گسست، یا اجتناب). در ISTDP، این دفاع‌ها به صورت مستقیم اما همدلانه شناسایی، بررسی و کاهش داده می‌شوند تا بیمار به تجربه‌ی واقعی هیجاناتش برسد.

تاکید بر رابطه درمانی و تجربه هیجانی درلحظه

در این رویکرد، رابطه درمانگر–مراجع ابزاری برای فعال‌سازی تعارضات حل‌نشده است. بسیاری از احساسات آسیب‌زا در بستر این رابطه دوباره ظاهر می‌شوند و فرصتی برای مواجهه و درمان فراهم می‌شود.

۳.درمان متمرکز بر هیجان (EFT)

  • دسترسی و پردازش ایمن هیجانات دردناک

    افراد مبتلا به PTSD اغلب از احساساتی مانند ترس، شرم، گناه و خشم اجتناب می‌کنند یا آن‌ها را به‌درستی درک نمی‌کنند. در EFT، درمانگر با ایجاد فضای امن هیجانی، به مراجع کمک می‌کند این احساسات را تجربه، نام‌گذاری و معنا کند؛ فرآیندی که برای درمان زخم‌های عاطفی ضروری است.
  • تبدیل هیجان‌های اولیه‌ی ناسازگار به هیجان‌های سازگار

در EFT، باور بر این است که تنها راه درمان هیجان، از طریق هیجان است. مثلاً خشم سالم می‌تواند جایگزین احساس شرم فلج‌کننده‌ای شود که ریشه در سوءاستفاده دارد. این تبدیل هیجانی، یکی از پایه‌های درمان در PTSD است.

  • بازسازی معنای خود و تجربه تروما

افراد دچار PTSD اغلب خود را «قربانی»، «بی‌ارزش» یا «بی‌قدرت» می‌دانند. در EFT، با کار بر روی «هیجانات سازمان‌دهنده‌ی معنا»، به مراجع کمک می‌شود تا برداشت‌های جدید و توانمندسازی از خود بسازد.

  • رویکرد تجربی و در لحظه

EFT به‌شدت بر تجربه‌های زنده هیجانی در جلسه درمان تکیه دارد. این رویکرد باعث می‌شود که درمان، از حالت صرفاً شناختی یا کلامی فراتر رفته و به سطحی عمیق‌تر و تحولی‌تر برسد؛ جایی که هیجانات واقعاً دگرگون می‌شوند، نه فقط تحلیل.

۴. درمان شناختی-رفتاری (CBT)

CBT کمک می‌کند فرد افکار تحریف‌شده و باورهای منفی درباره‌ی حادثه، خودش یا دنیا را شناسایی کرده و تغییر دهد. در مواجهه‌درمانی، فرد یاد می‌گیرد به‌تدریج با خاطرات یا موقعیت‌های ترسناک روبه‌رو شود تا حساسیت روان کاهش یابد.

۵. درمان مبتنی بر ذهن‌آگاهی و پذیرش( ACT) ، (Mindfulness)

این رویکرد به فرد کمک می‌کند احساسات و افکار آزاردهنده را بدون قضاوت بپذیرد، در لحظه‌ی اکنون بماند، و از درگیری‌های ذهنی مداوم رهایی یابد.

۶. درمان( EMDR )حرکات چشم و پردازش مجدد

در این روش، روان‌درمانگر با استفاده از تحریک‌های دوطرفه (مثل حرکات چشم)، به مغز کمک می‌کند تا خاطره‌ی تروماتیک را بدون بار شدید هیجانی پردازش و ذخیره کند. تحقیقات نشان داده‌اند EMDR می‌تواند بسیار مؤثر باشد، به‌ویژه در تجربه‌های شدید یا دیرپای آسیب.

اگر کسی در اطرافتان دچار PTSD است، مهم‌ترین کمک شما شنیدن بدون قضاوت، ایجاد حس امنیت، و تشویق به درمان است. جملاتی مثل «هنوز فراموش نکردی؟»، «باید قوی باشی»، یا «همه این چیزها رو تجربه می‌کنن» معمولاً کمکی نمی‌کند و می‌تواند احساس انزوا را بیشتر کند.

گاهی بهترین کمک، فقط بودن در کنار فرد است. نه با عجله برای حل مشکل، بلکه با صبر برای همراهی. درمانگران حرفه‌ای نیز می‌توانند این مسیر را تسهیل کنند، ولی حضور اطرافیان هم نقش کلیدی دارد.

PTSD نشانه‌ی ضعف نیست، بلکه نشانه‌ی این است که روان، واقعه‌ای دردناک را جدی گرفته و هنوز با آن درگیر است. درمان می‌تواند به فرد کمک کند آن خاطره را در جای درست خودش، یعنی در گذشته، قرار دهد و زندگی را دوباره در زمان حال بازیابد.

اگر احساس می‌کنید خودتان یا یکی از نزدیکان‌تان نشانه‌هایی از PTSD دارد، کمک خواستن از یک روان‌درمانگر متخصص اقدامی شجاعانه و حیاتی است. گاهی راه رهایی از گذشته، تنها با باز کردن درهای امن برای گفت‌وگو و بازسازی معنا امکان‌پذیر می‌شود.